loading...
سایت اس ام اس
love بازدید : 129 چهارشنبه 14 تیر 1391 نظرات (0)

من همونم که همیشه
غم و غصه ام بیشماره
اونیکه تنها ترینه
حتی سایه ام نداره
این منم که خوبیامو
کسی هرگز نشناخته
اونکه در راه رفاقت
همه ی هستیشو باخته
.
.
.
دلم میخواهد این کوچه باغ پاییز زده که در آن قدم گذاشته ام بی پایان باشد
آنگاه که قرار است به پایان آن برسم از دنیا وداع گفته باشم
تا تنها پاییز را ببینم ،دیگر نمیخواهم رهگذری را ببینم که روی
برگها پا میگذارد و قدر پاییز را نمی داند
.
.
.
کاش امشب عاشقی هم پا می گرفت
تشنگی هم طعم دریا می گرفت
کاش امشب کوچه های منتظر
یک سلام گرم از ما می گرفت
این سکوت تلخ . دنیای من است
کاش دستت . دست دنیا میگرفت
آسمان ابری ترین اندوه را
از دل سنگین شبها می گرفت
پنجره دلتنگ چشمی آشناست
کاش می شد عاشقی پا می گرفت
.
.
.
هر روز نبودنت را بر دیوار خط کشیدم
ببین این دیوار لامروت دیگر جایی برای خط زدن ندارد
خوش به حال تو که خودت را راحت کردی
یک خط کشیدی تنها
آن هم روی من
.
.
.
عطرهای خوب ، شیشه ی خالی شان هم بعد سال ها هنوز عطر می دهد
درست مثل جای خالی تو . . .
.
.
.
تو راحـ ـ ـــت بخوابـــــ ـ ـ…من مشق گریهــ هایم ـهنـــوز مانـده…
.
.
.
جایی هست که دیگه کم میاری از اومدن ها , رفتن ها , شکستن ها . .. .
جایی که فقط میخوای یکی باشه
یکی بمونه
نره ، واسه همیشه کنارت باشه
من الان اونجام …..! … تو کجایی ؟
.
.
.
تـــو بـرو …
مــــن هــمـــ بـرایـــِ اینـــکـــ ه راحـتـــ بــرویــــ میـــ گـویــمـــ:
” بــاشـد … بـــرو … خــیــالیـــ نیـــسـتـــ!!! ”
امـّــا
کیـــسـتـــ کــ ه نــدانــد…
بیــــ تـــو
تـــنـــهـا چیــــزیـــ کــ ه هـسـتـــ…
خیــــالِ تـــوستــــ…
.
.
.
همـــــــه زندگیم درد استـــــ ؛ درد …نمے دانم عظــــمتـــ این کلمـــــه را
درکــــ مے کنے یا نــه ؟! وقتے مے گویــــــم درد….
تو بــه دردے فکر نکـــــــن کـــه جسمــــ انسان را ممـــــــکن استــ
یکـــ بیمارے شــــدید بکشد!! نـــــــــــه؛ روحـــــــم درد مے کنـــــــد…!!!
.
.
.
دل صدچاک ما را تیغ ترحم بدرید / دل ما را به همان قیمت ارزان بخرید
دل من گرچه شکسته ، گوهری ناب شده / عشق در قلب تو آن تحفه ی نایاب شده
.
.
.
همه مرا به خنده های با صدا می شناسند ، این بالش بیچاره ، به گریه های بی صدا !
.
.
.
می خواهم برگردم به روزهای کودکی :
آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود…
عشــق ، تنها در آغوش مادر خلاصه میشد…
بالاترین نــقطه ى زمین ، شـانه های پـدر بــود…
بدتـرین دشمنانم ، خواهر و برادر های خودم بودند…
تنــها دردم ، زانو های زخمـی ام بودند…
تنـها چیزی که میشکست ، اسباب بـازیهایم بـود…
و معنای خداحافـظ ، تا فردا بود…
.
.
.
قهوه ی تلخ عشق را
شکر می ریزیم
من هم می زنم
تو هم می زنی
ناگهان تقدیر …
همه چیز را …
بر هم می زند…
.
.
.
نگران شب هایم نباش …
“تنها” نیستم …
“بالشم” …
“هق هق سکوتم” …
“قرص هایم” …
… “پاکت سیگارم” …
… “لرزش دستانم” …
همه هستن

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 65
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 14
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 47
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 67
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 76
  • بازدید ماه : 76
  • بازدید سال : 1,772
  • بازدید کلی : 16,293
  • کدهای اختصاصی